اگر امروز تصمیم نمیگیری تصمیم گرفته ای کاری انجام ندهی

پیشگفتار
یکی از بزرگترین افت های بزرگ مدیران ما در کسب و کار عدم اعتماد به نفس به جهت تصمیم گیری به موقع و صحیح بخاطر عوامل درون ساختاری و برون ساختاری میباشد . این امر متضمن وارد شدن ضررها و زیان های بسیار جدی هم از نظر زمانی و هم از نظر هزینه در پی خواهد داشت . در شرایط حاضر چالش اصلی ما در حوزه کاری تشکل های اقتصادی چه در صنعت احداث و چه در بخش های دیگر جامعه هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی نگاه به نبود مدیریت منسجم و کارا برای اداره بخش های مختلف در کشور می باشد . مدیریت به زبان ساده در حقیقت شناخت مسئله ، تعیین راهکارها برای عبود از موانع ، توجه به زمان و هزینه های مربوط به ان و بالاخره دریافت بهترین نتیجه کار از فعالیت مورد نظر میباشد . شاید موضوع تصمیم گیری به موقع از ارکان اصلی نگاه به مدیریت و مدیر میباشد و ما به جد معتقدیم اگر امروز تصمیم نمی گیری تصمیم گرفته ای کاری انجام ندهی . بحث این مقاله در این ارتباط است . البته فضای بحث بیشتر مربوط به حاضران و فعالان در صنعت احداث کشور در حوزه مسئولیت های کارهای کارفرمایی ، پیمانکاری ، مشاوره ای میباشد . اینجانب نظر به اهمیت این امر قبلا مقالاتی با چنین عنوانی در مجلات ذیربط مهندسی چاپ کرده ام که باز یاداوری ان در شرایط حال را جائز می دانم و امید دارم موجب قبول مدیران محترم قرار گیرد .

مقدمه
ما در فضای کسب و کارمان تا چه حد متعهد به پاسخگویی به مسئولیت ها باشیم و تعهدات محوله به خود هستیم؟ تا چه میزان به این ضرب المثل قدیمی مان که «کار امروز را به فردا نیفکن» و همین امروز برای انجام امور محوله در حوزه مسئولیت های خود تصمیم بگیریم. آیا تا کنون، به عنوان یک مدیر در فضای کسب و کار مان با تصمیم درست و به موقع خود توانسته ایم به رونق و پویایی فضای آن کمک نمائیم؟ در شرایط حال کشور، چالش های عدیده ای در حوزه مدیریت کارا و بروز شده در فضای کسب و کار، به خصوص حوزه صنعت احداث به چشم می خورد، لذا لزوم شناخت و ردیابی این چالش و ارائه راهکارهای لازم برای حل و رفع آنها، برای گذار منطقی و با مدت و هزینه کمتر، امری ضروری می نماید.
از طرفی به عیان دیده می شود که اثرات سوء حاصل از عدم تصمیم گیری های به موقع و کار آمد مدیران در حوزه کسب و کار و کارآفرینی در صنعت احدات، در مدیران اجرائی هر سه بخش کارفرمایان/ مهندسان مشاور /پیمانکاران خصوصا بخش کارفرمایی، در چند دهه گذشته در کشور موجب گردیده که عمدتا منابع مالی و انسانی در کشور به درستی بکار گرفته نشده و بحران موجود در کشور، در بخش صنعت احداث مدیران را به هر سو می راند و ما به روشنی مواجه با نوعی سردرگمی و ناامنی در فضای کسب و کار در کشور می باشیم.
در نوشتار، نگارنده تلاش دارد که بحث تصمیم گیری مدیران و کارشناسان ذينفع در فضای کسب و کار، خصوصا در بخش حرفه پیمانکاری و صنعت أحداث و در حوزه مسئولیت های سه ذینفع کارفرما /مشاور/ پیمانکار، خصوصا در حوزه فضای کارفرمائی را مورد بررسی قرار داده و اثرات مثبت یا منفی عدم تصمیم گیری به موقع مدیران را بازخوانی نماید و باب این بحث مهم را برای ورود دیگر قلم به دستان و کارشناسان محترم بگشاید.
پاره ای نقاط مشترک بین سه حوزه کارفرما /مشاور /پیمانکار دیده می شود ولی قطعا، پاره ای تفاوت ها بین آنها از منظرهای مسئولیت های قرارداد اجرایی حقوقی وجود دارد. در نوشتار حاضر، عمدتا به نقاط مشترک این سه عامل اصلی اجرای پروژه های عمرانی با ذکر پاره ای سوالات و ابهامات (نه محدود به همه انها ) پرداخته می شود و نه تفاوتها.

سوالات و ابهامات
به منظور ورود به بحث اصلی، پاره ای پرسش، ابهامات و چالش های مورد نظر برای صلاحیت افراد مدیر در این حوزه مهم که به نحوی از نگاه نگارنده به خصوصیات و دیدگاه های فردی و شخصی تصمیم گیران این حوزه ها مربوط می شود، به شرح ذیل مطرح و پرسش می شود . به باور نگارنده پاسخ صحیح و روشن هر فرد به انها به می تواند یک خود ارزشیابی تصمیم گیران و مدیران تلقی شود
باد می وزد هم می توانی در مقابل آن دیوار بنا کنی و هم می توانی آسیاب. تصمیم با شما است؟ شما تا حال در حوزه کاریتان عمدا یا سهوا چه کرده اید؟
آیا می توان در فضای تصمیم گیری اشتباه کرد؟ آیا می توان اجازه داد دیگران هم که به نحوی در فضای تصمیم گیری ما موثر هستند دچار اشتباه شوند؟
آیا شیوه تصمیم گیری افرادی که با ما در ارتباط هستند، می تواند به صورت فرصتی برای ما در ارتباط با شناخت راه کارهای مختلف، در حل صحیح یک مسئله کمک نماید؟
آیا می توان به حریم یا محدوده تصمیماتی که به قطعیت کامل آنها اطمینان نداریم، وارد شویم و اصولا خط قرمز ما برای ورود به حریم این تصمیمات تا کجا است؟
تا چه میزان، این دیدگاه صحيح است، که عمدتا یادگیری ما، بعضا از مسیر تصمیم گیری های اشتباهی می گذرد که در طول زندگی کاری و شخصی مان گرفته ایم یا می گیریم؟
آیا می توان اشتباه کرد و از نتایج آن درس آموخت و مثل معروف و پر معنی فارسی ما «دیکته ننوشته غلط ندارد» تا چه حد در فضای تصمیم گیری و مدیریت فعلی امروز قابل تعریف است؟
در تصمیم های ما، حاشیه ایمنی و خط قرمزمان، با توجه به موقعیت و فضای اثر تصمیماتمان، در فضای کسب و کارمان تا کجاست؟
چه تفاوتهایی، بین «تصمیم گیری های مناسب» با «نتایج مناسب تصمیم گیری ها» وجود دارد و تا حال ماتا چه حد بین این دو حوزه، تفکیک قائل شده ایم؟
آیا در تصمیم گیری ها، «آنچه که داریم و احتمالا قرار است از دست بدهیم» را، ارزشمندتر از « آنچه که نداریم و احتمالا قرار است به دست آوریم» می دانیم؟
آيا نابینایی ما ناشی از عدم توجه صحیح به یک موضوع، می تواند توجیهی باشد بر آنکه ما بخشی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر روی تصمیم های خود را نادیده انگاریم؟
آیا این نگاه که «همه ما دچار بیماری و توهم اعتماد به نفس بالا و حاد هستیم» و تصور می نمائیم که بسیار باهوش هستیم و نیازی به استفاده از تجربیات دیگران نداریم صحیح است؟
/ آیا این نگاه که ما، از اطلاعات و داده های ذهنی خود، الگوهایی برای رسیدن به اهداف خود ترسیم می کنیم که عموما این تصورات و ذهنیات، یا وجود خارجی ندارند و یا حداقل با واقعیت موضوع برای رسیدن به اهادف واقعی، تفاوت فاحش دارند صحیح است؟
آيا چهارچوب های بعضا محدود فكرى ما به حدی رسیده اند که، باعث محدود شدنمان در فضای تصمیم گیری های ما نشده و احيانا رسیدن به مقصد را اگر ناممکن نکند، حداقل بسیار سخت نمایند؟
آیا به باور شما عواملی که عموما تحت کنترل شما نیستند، می توانند شرایط محیطی را به نحوی خارج از کنترل و هدایت شما تغییر دهند؟ یا می توانند بر عکس شما را به تلاش مضاعف وا دارد و موقعیت شما را مستحکم نمایند؟
آیا شما، در یک تصمیم گیری راهبردی مرحله خروجی را با تصمیم گرفتن به پایان می برید؟ یا آن را به بعد موکول می نمایید ؟ اصولا آیا زمانی برای خروج از تصمیم گیری در نظر می گیرید؟
آیا برای اتخاذ تصمیم های فوری و عاجل، لزوما باید اطلاعات جمع آوری شده مربوط به موضوع را ارزیابی و تحلیل نمود؟ یا برای یک اتخاذ تصمیم فوری، نباید اسیر این مسیر شد؟ خط قرمز شما کجا است؟
آیا با این نگاه موافق هستید و اصولا واقعیت دارد که اگر ریسکی وجود نداشته باشد، دیگر بحث تصمیم گیری بی معنی و حل و فصل همه امور قفل و بسته خواهد شد؟ تا چه حد در شرایط مدیریتی ما و با حضور سیستم های کنترلی و نظارتی، باید مسئولیت پذیر بود و بدون ترس از بازخواست انها به جلو رفت، ولو اینکه احتمال اشتباه وجود داشته باشد.؟
آیا به باور شما، این اعتقاد صحیح است که تصمیم نگرفتن و حرکت نکردن و سکون، می تواند بیشتر از حرکت در جهت نادرست، خطرناک باشد؟
در چه فضایی، اعتقاد به تصمیم فردی دارید و در چه فضاهایی، اعتقاد به تصمیم باخرد جمعی دارید؟ در تصمیم گیری های جمعی، آیا اعتقاد به حضور افراد تیزهوش صحیح تر است یا افرادی که در جهات مختلف موضوع تصمیم گیری، از ما هوشمندتر هستند؟
وجود احساسات منفی با احساسات مثبت، در تصمیم گیری های شما چه جایگاه و تعریفی دارد و چه تقسیم بندی برای خود در این حوزه دارید؟ چگونه احساسات منفی و مخرب را از تصمیم گیری های صحیح و مهم خود حذف می نمایید؟
آیا تصمیم گیری های شما به طرف مقابل و موفقیت شما بستگی دارد؟ في المثل، تصمیم شما در مورد یک مسئله یکسان در رابطه با طرف مقابل شما با دو ساختار خصوصی و دولتی در فضای کسب و کارتان، متفاوت است؟
اگر در مقابل تصمیم گیری هایی قرار دارید که نتیجه آنی یا دراز مدت آن به دیگران مربوط خواهد شد، تا چه میزان دنبال نتیجه مطلوب برای خود هستید؟
ایا وجود تنش موجب به بی راهه رفتن در تصمیم گیری ها خواهد بود. یا قادر به کنترل و هدایت ان هستند ؟ در مورد تصمیمات راهبردی و فوری که ورود به آنها همواره با تنش همراه است، چه راهی را انتخاب می نمایید که اثرات منفی تنش را حذف نماید؟
دو نگاه متفاوت همواره در تصمیم گیری های ما وجود دارد، اول حفظ منافع فردی در حوزه کسب و کار و رقابت هایمان ، دوم تلاش برای ایفای نقش مهم و موثر در سازمان خود و در پی آن در جامعه، محدوده این دو فضای تصمیم گیری تاکنون در فضای مدیریتی شما به چه صورت بوده است؟
آیا همه تصمیمات، همواره بایستی با عقل و منطق و بدون قبول ریسک مطابقت و همخوانی داشته باشد؟
آیا شما اعتقاد دارید که برای یادگیری خود و یاددادن به زیر مجموعه سازمان خود ، باید تصمیمات کلان را به تصمیمات کوچکتر تقسیم نمود و در این رابطه ریسک را پایین آورد؟
آیا اعتقاد دارید که برای یک تصمیم صحیح، باید ابتدا یک صورت از عواملی که از دست می دهید، در برابر این تصمیم تهیه نمایید و با وجود این اطلاعات، تصمیم بهتری خواهید گرفت؟
آیا اعتقاد دارید که اگر در تصمیم گیری های خود، با تمام توان و اعتقادتان متعهد باشیم، این تعهد و علاقه شما، می تواند یک تصمیم بد را به یک تصمیم خوب تبدیل کند؟
هدف از ارائه این سئوالات ، جلب توجه و نگاه خوانندگان به عوامل و چالش های بعضا کلیدی، در حوزه اثرگذاری بر تصمیمات مدیریتی فردی است. شرایط فوق، به خلق و خو، تربیت اجتماعی، سطح دانش و اطلاعات هر فرد مربوط است و همچنین روحیات و توانمندی های فردی ، شرایط فضای کسب و کار، عمر و تجربه مدیریتی هر فرد ، فضای تصمیم گیری با حضور ، یک معادله چند مجهوله خواهد بود که برای حل آن، باید از روش استقراء و سعی و خطا وارد شد و هر مدیر با توجه به انها راهکار منطقی و البته با مشورت خبرگان ، با تجربه ها و پیشکسوتان را جستجو نماید.
برای جمع بندی و برخورد صحیح تر به حل مسئله و اخذ تصمیم صحیح تر نگاه و توجه به محورهای ذیل توصیه می شود:
شناسایی و دسته بندی چالش های راه مورد نظر و اتخاذ تصمیمات بزرگ با کمک فضای کارشناسی و دریافت نظرات افراد مصلح، معتمد در حوزه مدیریت فضای کسب و کار
اتخاذ تصمیم در شرایط غیر فشار و با عدم وجود تنش، به هنگام تصمیم گیری ها
تفکیک حوزه های تصمیم های مهم و راهبردی در فضای مدیریتی کسب و کار، از حوزه های تصمیمات روزمره و بعضا با اهمیت کمتر
تعمق و تعلل در اتخاذ تصمیمات، همواره به عنوان یک پیش فرض، مشروط بر آنکه این تعمق و تعلل به عادت و وسواس تبدیل نشده و عامل عدم تصمیم گیری های به موقع گردد.

نگاه به فضای تصمیم گیری در سازمان
هم اکنون، شرایط جاری و حاکم در فضای تصمیم گیری سازمانها خصوصا در بخش دولتی، عموما با روش هرمی صورت می گیرد. بدین معنی که تصمیم ها در سازمان باید با اتکاء به تأكید و قبول شخص رأس هرم (Boss) سازمان انجام پذیرد. دو روش هم اکنون در فضای تصمیم گیری سازمان ها بیشتر معمول است

روش اول: روش تصمیم گیری هرمی
«Pyramid Decision Making»
در این روش، زیرساخت های سازمان یا شرکت عموما به صورت لایه لایه ای، از پایین به بالا تا رأس هرم قدرت به فضای مورد بحث وارد می شوند و حل و فصل مشکلات ، از لایه های پایین کارشناسی به لایه های مدیریتی بالا منتقل و النهایه به رأس هرم قدرت سازمان موکول خواهد شد.

روش دوم: روش تصمیم گیری در سطح
«Plan Decision Making»
در این روش همه اعضای ذینفع سازمان، در موضوع مورد بحث در یک اتاق فکر» به مسئله وارد می شوند. در این روش تضارب آراء به مدیر سازمان منتقل شده و النهایه مدیر سازمان با دریافت خرد جمعی، نسبت به اتخاذ بهترین تصمیم اقدام خواهد نمود. ذیلا محاسن و معایب دو روش فوق الذکر به استحضار نوشته شده است:

مزایا و معایب روش ها

مزایای روش اول :
نگارنده، مزیت خاصی برای این روش قائل نیست .
معایب روش اول:
از نگاه نگارنده، روش تصمیم گیری های هرمی، حداقل دارای معایب ذیل است .
در این روش تصمیم گیری با قبول خرد جمعی صورت نمی گیرد.
در این روش خواه و ناخواه یک « نظام مدیریتی اقتدارگرا» به سازمان حاکم می شود و مدیریت سازمان به طور کلی با اندیشه های متفاوت مشکل دارد و به طور طبیعی، با آن مخالفت می نماید.
كاغذبازی، بروکراسی و در پی آن فساد اداری، در سازمان شکل می گیرد.
روحیه عدم پذیرش مسئولیت در افراد تقویت می شود و هر عضو در پی دریافت تأیی، عضو دیگر و در پی آن، پیگیری یک سلسله مراتب جمع آوری تاییدات و در نهایت امضاء و تأیید رأس هرم سازمان است.
روحیه اتکاء به نفس را در مدیران جوان پایین آورده و آنها را از قبول مسئولیت های سنگین در سازمان باز میدارد و فضا را برای رشد مدیران جوان محدود و بسته می شود.
در این ساختار، عملکرد بعضا غیر شفاف و ناصحیح سیستم های نظارتی و کنترلی، به نوعی، قدرت تصمیم گیری را از مدیران سلب و به عدم رشد سازمان منجر می شود .
در این روش، به علت پراکندگی زیربخش ها در هرم تصمیم گیری، امکان تصمیم گیری صحیح مدیر سازمان را دچار خدشه نموده و مدیر سازمان، نمی تواند به موقع و در مواقع لازم تصمیمات راهبردی را اتخاذ نماید.
در این روش، قطعا به علت پراکنده شدن حوزه تصمیم گیری و حضور افراد مختلف فساد و ناامنی در سازمان رشد کرده، و به علت عدم نگاه صحیح به حل موضوع در یک فکر، لاجرم زیر مجموعه های سازمان با ذینفع ها در ارتباط قرار می گیرند و از همین مدخل فساد اداری شروع و رشد می کند و محل بر ای رشد افراد ناباب و ورود انها در فضای تصمیم گیری باز می شود .
در این روش، در فضای شرکت یا سازمان عموما مدیرانی با نگاه به ظاهر همکاری، به رأس هرم تصمیم گیری نزدیک می شود که به طور کلی از زیرساخت ها و سیستم های ارتباطی سازمان اطلاع و دانشی ندارند. این امر، موجب نفی وحذف اعتماد در زیر مجموعه خدوم سازمان می گردد و مانع رشد و تعالی سازمانی خواهد بود.
در این گزینه و به صورتی که هم اکنون در اغلب سازمان های دولتی حاکم است، به علت ساختار بروکراسی، پروژه ها با تطویل بی رویه مدت و مبلغ پیمان ها مواجه هستند که ماحصل و بازتاب آن، تحمل بار سنگینی
به فضای کسب و کار و نهایتا ضربه زدن به منافع ملی کشور بوده است.
در این ساختار، تجربه نشان داده است که به هنگام بروز مشکل در تصمیم گیری، افراد ذینفع در موضوع از زیر بار مسئولیت طفره رفته و هر یک دیگری را مقصر قلمداد می کند و نهایتا، به درستی مشخص نمی شود که مشکل اصلی در چه حوزه ای (کارشناسی یا مدیریتی ) و توسط چه کسی به وجود آمده است؟ ضرب المثل قدیمی ( کی بود کی بود من نبودم ) صادق و جاری است .

محاسن گزینه دوم:
از نگاه نگارنده، این روش تصمیم گیری در سطح حداقل خود، دارای محاسن ذیل است:
در این گزینه، تصمیم گیری سازمان به قطع و یقین باخرد جمعی و با حضور لایه های ذینفع در سازمان( حوزه مدیریتی و کارشناسی) صورت می گیرد.
در این روش، فضا برای اظهار نظر فردی بسته به مهارت، ظرفیت و روحیات شخص و با توجه به برداشت های ایشان از سوژه مورد بحث، فراهم می شود و تلاقی در سازمان باعث رشد و بلوغ سازمانی خواهد بود.
در این روش اعضا و ذینفعان در سازمان / شرکت، نمی توانند از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمایند چه، تصمیم موضوع در اتاق فکر و با خرد جمعی صورت گرفته است.
در این روش، شایسته سالاری در فضای کارشناسی مدیریتی به خصوص بر ای رشد و تعالی خودمان به درستی رشد می نماید و افراد لایق در سازمان، فضا را برای رشد و تعالی خود را مناسب یافته و در درازمدت جایگزینی مناسبی برای مدیران قبلی با سهولت بیشتری خواهند بود .
سرعت عمل و کوتاه شدن زمان در تصمیم گیری های سازمان، بسیار سریع تر اتفاق می افتد.
افراد نالایق، متملق و چاپلوس در این سیستم مدیریتی، کمتر فضا و فرصتی برای رشد و عمر به عنوان یک افت و معضل سازمانی خواهند یافت.
ادامه این روش مدیریت در حوزه بخش خصوصی، که در حقیقت باهدف جایگزینی حوزه مدیریتی به عوض حوزه مالکیتی است، می تواند به پایداری شرکت های قدیمی موجود در دست احداث، کمک شایسته نماید.
با همراه داشتن اطلاعات لازم و کافی قطعا ادامه این روش، جسارت لازم را به مدیر سازمان شرکت خواهد داد که با استفاده از خرد جمعی، در اتخاذ تصمیم های راهبردی ثابت قدم جلو رود.
بدون شک از نقاط مثبت پیاده کردن این روش مدیریت، ایجاد و مهیا کردن بسترهای لازم برای جایگزینی مدیران جوان به عوض مدیران سامان خواهد بود.
در این روش، توانمندی و دانش مدیر سازمان همواره در اتاق فکر و با حضور همه اعضای نخبه سازمان، مورد آزمایش و در معرض قضاوت است و لذا مدیر سازمان یا قادر به اصلاح و تثبیت خود می باشد یا جا را برای افراد لایق باز می کند.

معایب گزینه دوم:
نگارنده از دید خود معایب قابل ذکری برای این روش قائل نیست.
اثرات سیستم های نظارتی و کنترل در تصمیم گیری های سازمانی
ادامه دارد


دیدگاه‌ها

کد موجود در تصویری که مشاهده می کنید را وارد کنید
XML دیدگاه ها: RSS | Atom








معرفی فدراسیون

فدراسیون صادرات انرژی و صنایع وابسته ایران بمنظور ساماندهی تشکلی فرایندهای تولید و صادرات کالاها و خدمات صنايع انرژي ايران و حفظ توازن و نظم و فراهم کردن امکان بهره برداری بیشتر از سرمایه گذاری و تولید و همچنین استفاده و انتقال تجربیات علمی و عملی دست اندرکاران و به هنگام نمودن آن برای نیل به اهداف قانونی توسعه در حوزه صادرات كالا و خدمات حوزه انرژي ايران و دفاع از منافع مشروع اعضاء، فدراسیون صادرات انرژی و صنایع وابسته ایران به استناد بند (ک) ماده (5) قانون اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی ایران تشکیل گردیده است.

ادامه مطلب

انجمن‌ها و شرکت‌های عضو

ساعت سرور

امروز، سه شنبه 28 فروردین 1403 10:06 ب.ظ

ورود به سیستم

کاربر گرامی، در صورتی که ثبت نام نکرده اید روی دکمه ثبت نام کلیک نمایید. شایان ذکر است جهت استفاده از کلیه امکانات سایت ثبت نام ضروری می باشد.


ثبت نام

ثبت نام اولیه در سیستم برای همگان رایگان می باشد